داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، علی حاتمی، ناصر تقوایی و... بدون شک شکلگیری موج نو سینما در ایران مدیون این چهرههای شناخته شده است. فیلمسازانی که هر کدام با ساخت فیلمهای متفاوت مسیری تازه در رشد و اعتلای صنعت سینما باز کردند. از «هامون» تا «دلشدگان»، از «ناخدا خورشید» تا «مادر» و... در این میان سهم ناصر تقوایی در شکلگیری سینمای مستند هم غیر قابل انکار است. فیلمسازی مولف که دیدگاه خاص و جهانبینی منحصر به فردش را در همین اندک فیلمهای فاخرش میتوان سراغ گرفت.
این کارگردان صاحب سبک اما این روزها به دلیل دوری از دنیای فیلمسازی بیشتر در کنار جوانان وقت میگذراند و در کنار تدریس، همدلانه دوستداران حضور در سینما را راهنمایی میکند. اکران سه فیلم مستند از ساختههای ناصر تقوایی در گروه سینمایی هنر و تجربه مجالی شد برای گفتوگویی کوتاه با او. هرچند که تقوایی این روزها از حرف زدن گریزان است اما همین حرفهای کوتاه را میتوان به فال نیک گرفت...
چندین سال است که از دنیای فیلمسازی به دلایل فراوان کنارهگیری کردید و شاید نگاه کلیتری به مسایل هنری روز دارید، به نظر شما مهمترین مشکل سینمای ایران چیست؟
این روزها خودخواسته و ناخواسته از فضای فیلمسازی دور شدهام اما لحظه به لحظه سینمای ایران و وضعیت جوانان علاقمند را رصد میکنم و معتقدم امروز مهمترین مشکل ما در حیطه هنر به طور کلی و نه فقط سینما، نبود فضای نقد به صورت جدی و منتقد آگاه است.
اما امروز صدای منتقدان بیشتر از همیشه به گوش میرسد و تریبونهای زیادی هم دارند...
به ظاهر بله، نقد این روزها واژه وسیعی شده و ما با طیف وسیعی از منتقدان مواجه هستیم اما منتقد خوب کم داریم. مثال میزنم، در دوران حیات نیما یوشیج و زمانی که بحث شعر نو مطرح شد منتقدان جدی بزرگ و نامآشنایی مقابل نیما ایستادند و با او مخالفت کردند و همین اتفاق باعث روشنگری در شعر نو شد. نقد همین منتقدان آگاه باعث رشد و دیده شدن سبک نیمایی شد. وقتی صحبت از منتقدان به میان میآید منظورم افرادی است که با نقد به جامعه آگاهی میبخشند و امیدوارم در جامعه ما روز به روز تعداد این دسته از منتقدان بیشتر شود. متاسفانه عدهای بر اساس حب و بغض و مشکلات شخصی نقد مینویسند و نمیدانند این رفتار چه ضربهای بر پیکره فرهنگ و هنر ما وارد میکند. به نظرم در سینمای ما که به نوعی هنر بینالمللی ما است و خارج از مرزهای ایران هم برای خود حرف دارد منتقد جدی وجود ندارد. نقدی که خارج از حب و بغض باشد وسیلهای برای سازندگی و تعالی است و من امیدوارم منتقدان حواسشان به جایگاهشان باشد و این حوزه را با فرصت طلبی به عرصهای برای زد و بند و تسویه حساب شخصی تبدیل نکنند.
اگر موافق باشید ازموضوع نقد بگذریم، اشاره کردید که پیگیر اوضاع و احوال جوانان مشتاق حضور در سینما هستید، چقدر ساختههای فیلمسازان جوان شما را امیدوار میکند؟
خیلی زیاد! دانش و ارتباط جوانان با مجامع سینمایی واقعا این نسل را متمایز کرده است. سینمای امروز ایران مسیر خود را به خوبی پیدا کرده و اتفاقا در دنیا مدعی است و مجامع بینالمللی با اشتیاق پیگیر سینمای ایران هستند. نسل فیلمسازان سطحی از بین رفته است و اگر هم باشد کم و استثناست. حتی آنهایی که علاقمند هستند که در سینمای تجاری فعالیت کنند با اندیشه جدید به فروش فیلمهای تجاری فکر میکنند. آنها شانس نگاه کردن به تجربههای فیلمسازان نسل من و درس گرفتن از مشکلات و اشتباهات امثال ما را دارند. موانع و مشکلات هم انصافاً کمتر شده، نمیگویم مشکل نیست اما کمتر از دوره ماست؛ دیگر از آن نگاههای عجیب و غریب دوره ما خبری نیست.
نگاههای عجیب و غریبی که اشاره کردید از دلایل اصلی کمکاری شما بوده یا مسائل دیگر هم در کار نکردن شما دخیل بوده؟
حتما بوده اما خب همه مسئله این نیست. من در ساخت همه فیلمهایم زجر کشیدم، حتی «ناخدا خورشید» که بازیگرانم برای حضور ثابت در ضبط گرفتاریهایی داشتند که در مصاحبههای قبلی گفتهام، یا «کاغذ بی خط» که فیلمنامهاش تا مدتها توقیف بود. به هر حال کمکاری من بیشتر به شخصیت خودم بر میگردد که در هر شرایطی حاضر نیستم کار کنم.
به نظر شما ضعف کنونی سینما که فیلمسازان جوان باید بیشتر به آن توجه کنند به کدام حوزه بر میگردد؟
این روزها بیشتر جوانان در بخش فنی تمرکز دارند. به نظر من داستان خوب گمشده سینمای ماست. ادبیات معاصر بهخصوص بعد از انقلاب آنطور که باید و شاید رشد نکرد. حدود ده یا پانزده سال بعد از ورود سینما به ایران نسل ما شروع به کار کرد. نسلی همچون داریوش مهرجویی، علی حاتمی، پرویز کیمیاوی، مسعود کیمیایی و من. ما هیچکدام شبیه هم نبودیم و شبیه هم فیلم نساختیم اما در کارنامه کاری همه ما آثار قابل تاملی وجود دارد چون با ادبیات همنشین بودیم و همین وسیلهای بود برای پرورش ذهن و اندیشه هریک از ما. فیلمسازان جوان ما خوب است بیشتر با ادبیات دمخور باشند بهخصوص ادبیات کهن این سرزمین که خیلی مهم است و باعث پختگی نویسندگان و فیلمنامهنویسان سینمای ما شود.
با همه علاقمندی که در صحبتهای شما از شعر و ادبیات به چشم میخورد، اگر شرایط فیلمسازی مهیا شود فکر میکنید در مورد چه موضوعی فیلم بسازید؟
(با خنده) خیلی دوست داشتم در مورد نیما یوشیج فیلمی بسازم چون معتقدم هنر ما از او بسیار الهام گرفته اما امیدوارم روزی فیلم خوبی توسط همین جوانان علاقمند در مورد او ساخته شود و من بیننده آن فیلم باشم.
*مصاحبهکننده: غزل نهانی برای وبسایت آیفیلم (دی 1395)
ایشان استاد اقتباس سینمای ما هستند... براشون آرزوی سلامتی می کنم
ناخدا خورشید در سینمای ما تکرار نشدی نیست
من سبکشون رو خیلی دوست دارم